اشعار اهلبيت عليهم السلام

متن مرتبط با «شعر ماه محرم کودکانه» در سایت اشعار اهلبيت عليهم السلام نوشته شده است

اشعار امام زمان(عج) - شعر استقبال از ماه مبارک رمضان

  • اشعار امام زمان(عج) - شعر استقبال از ماه مبارک رمضان فکری برای وضع بد این گدا کنید باشد قبول من بدم اما دعا کنید   هر کار می کنم دلم احیا نمی‌شود قرآن به نیت من بیچاره وا کنید   بی دردی‌است دردِ من در به در شده بر درد عشق جان مرا مبتلا کنید   برگشته‌ام به سوی شما ایها العزیز در خیمه‌گاه خویش مرا نی, ...ادامه مطلب

  • اشعار امام زمان(عج) - ماه مبارک رمضان

  • اشعار امام زمان(عج) - ماه رمضان - محمد بیابانی   مژده ماه   خورشید پشت ابر نشانی به ما بده ای ماه مژده رمضانی به ما بده   مثل نسیم صبح از اینجا گذر کن و باد صبای مشک فشانی به ما بده   بی کس تر از همیشه رساندیم خویش را آواره ایم... جا و مکانی به ما بده   از بس که در پی همه غیر از تو بوده ایم از پا نش, ...ادامه مطلب

  • اشعار ماه محرم - اشعار شب عاشورا

  • اشعار ماه محرم - اشعار شب عاشورا - روضه حضرت زینب(ع) - علی اکبر لطیفیان داری عقیله خواهر من گریه می کنی؟آیینه برابر من گریه می کنی از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفتخیلی شبیه مادر من گریه می کنی دلشوره می چکد ز نگاه سه ساله اموقتی کنار دختر من گریه می کنی امشب برای ماندن من نذر می کنیفردا برای پیکر من گریه می کنی امشب نشسته ای و مرا باد می زنیفردا به جسم بی سر من گریه می کنی علی اکبر لطیفیان ********************** اشعار ماه محرم - اشعار روز عاشورا - روضه وداع حضرت زینب(ع) - حسن لطفی بگذار تا بمیرم و تنها نبینمتتنها به روی سینه صحرا نبینمت  امشب بیا که بوسه زنم بر گل,اشعار ماه محرم,اشعار ماه محرم جدید,اشعار ماه محرم الحرام,اشعار ماه محرم ترکی,اشعار ماه محرم شب اول,اشعار ماه محرم وصفر,اشعار ماه محرم 92,شعر ماه محرم,شعر ماه محرم کودکانه,شعر ماه محرم برای پیش دبستانی ...ادامه مطلب

  • اشعار شب هفتم محرم - روضه حضرت علی اصغر(ع)

  • اشعار شب هفتم محرم - روضه حضرت علی اصغر(ع) - یوسف رحیمی در تنگناي حادثه بر لب نوا گرفتاز بي قراري‌اش دل هر آشنا گرفت با شوق پر کشيدن از اين خاک بي فروغدر بين گاهواره قنوت دعا گرفت اعلام کرد تشنه‌ي‌ صبح شهادت استآنقدر ناله زد که گلوي صدا گرفت آنقدر اشک ريخت که خورشيد تيره شداز شرم چشم غرق به خونش، هوا گرفت در آخرين وداع غريبانه اش پدراو را به روي دست براي خدا گرفت ناگاه يک سه شعبه سراسيمه سر رسيدناباورانه فرصت يک بوسه را گرفت تا عرش رفت مرثيه‌ي سرخ حنجرشجبريل روضه خواند و خدا هم عزا گرفت از شرم چشم هاي پر از حسرت ربابقنداقه را امام به زير عبا گرفت ی,اشعار شب هفتم محرم,اشعار شب هفتم,اشعار شب هفتم علي اصغر,اشعار شب هفتم شهادت امام حسین,اشعار شب هفتم امام حسین,اشعار شب هفتم سهیل عرب,اشعار شب هفتم رمضان,اشعار شب هفتم محرم جدید,اشعار شب هفتم لطیفیان,شعر شب هفتم محرم ...ادامه مطلب

  • اشعار شب هشتم محرم – روضه حضرت علی اکبر(ع)

  • اشعار شب هشتم محرم – روضه حضرت علی اکبر(ع) - علی اکبر لطیفیان دل ز قرص قمر خویش کشیدن سخت استنازها از پسر خویش کشیدن سخت است سر زانو کمکم کرد که پیدات کنمورنه کار از کمر خویش کشیدن سخت است مشکل این است بغل کردن تو مشکل شدتکه ها را به بر خویش کشیدن سخت است خواستی این پدر پیر خضابی بکندخون دل را به سر خویش کشیدن سخت است نیزه بیرون بکشم از بدنت می میرمخار را از جگر خویش کشیدن سخت است گر چه چشمم به لب توست ولی لخته ي خوناز دهان پسر خویش کشیدن سخت است تکه هاي جگرم هر طرفی ریخته استهمه را دور و بر خویش کشیدن سخت است به – که از گردن من دفن تو برداشته شددست از ب,اشعار شب قدر,اشعار شب,اشعار شب 21 رمضان,اشعار شب عاشورا,اشعار شب اول محرم,اشعار شب یلدا,اشعار شب دوم محرم,اشعار شب چهارم محرم,اشعار شب سوم محرم,اشعار شب پنجم محرم ...ادامه مطلب

  • اشعار ماه محرم - اشعار شب هشتم

  • اشعار ماه محرم - اشعار شب هشتم - حسن لطفی ناباورانه می‌برم ای باورم تو راناباورانه غرق به خون تا حرم تو را سخت است روی سطح عبا جمع کردنتپاشیده‌اند بس که به دور و برم تو را پا را مکش که شیون زن‌ها بلند شدسوگند می‌دهم به دل دخترم تو را لبخندها بلندتر از قبل می‌شودوقتی که می‌کشم به دو چشم تَرم تو را حالا صدای هلهله‌ها هم بلند شدیعنی که آمده ببرد خواهرم تو را جای منِ شکسته ببین در میان خونبا دست خُرد شانه زده مادرم تو را وای از حرم که می‌نگرد ساعتی دگربر نیزه می‌برند کنار سرم تو را می‌خواستم بغل کنمت باز هم ولیتکه به تکه در بغلم می‌برم تو را حسن لط,اشعار ماه محرم,اشعار ماه محرم جدید,اشعار ماه محرم الحرام,اشعار ماه محرم ترکی,اشعار ماه محرم شب اول,اشعار ماه محرم وصفر,اشعار ماه محرم 92,شعر ماه محرم,شعر ماه محرم کودکانه,شعر ماه محرم برای پیش دبستانی ...ادامه مطلب

  • اشعار امام زمان(عج)-شب هفتم محرم

  • اشعار امام زمان(عج)-شب هفتم محرم-حسن لطفي  بدونِ تو اُمیدِ ما سراب می شود بیاتمامِ شهر بر سرم خراب می شود بیا برای حضرتت بگو که مادرت دعا کنددعای مادر تو مستجاب می شود بیا بکش به آتش اشک را تو آه کِش میان ماکه دل کنار گریه ات کباب می شود بیا اگر کمی محبتت نصیب تشنه ای شودبرای او نَفَس فقط عذاب می شود بیا  به سینه می زنم مگر مدافع حرم شومبه روی سینه‌های ما حساب می شود بیا رسید روضه‌ی عطش شنیده‌ام برای توکه آب خوشگوار هم مذاب می شود بیا  کنار خیمه مانده و فقط خدا خدا کندحرم اسیر گریه ی رباب می شود بیا حسن لطفی  ********************  اشعار امام زمان(عج)- شب هفتم, ...ادامه مطلب

  • اشعار شب سوم محرم-شهادت حضرت رقيه(س)

  • اشعار شهادت حضرت رقیه(س)  دیشب مدینه بودیم و میگفتی و میخندیدملالائی هات تو گوشمه رو دستت آروم خوابیدمبابا نگو خواب میدیدمدیشب داداش علیم اومد به روی دستام بوسه زدمیگفت عزیزم از سفر برات النگو خریدموای بازم خواب میدیدمدیشب دیدم که عمه جون با قاسم اومد خونمونمیگفت برات یه چادر خوشگل گلدار بریدمبابا اینم خواب میدیدمدیشب میون دفترم برای داداش اصغرمعکس عموم رو با علم کنار دریا کشیدمنگو بازم خواب میدیدمیه شب جا موندم از همه به روی دست فاطمهچشام میرفت که خواب بره با سیلی از خواب پریدمکاشکی اینم خواب میدیدم ****************** اشعار شهادت حضرت رقیه(س) - حمیدرضا,اشعار شب سوم محرم,اشعار شب سوم امام علی,اشعار شب سوم امیرالمومنین,اشعار شب سوم محرم سهیل عرب,اشعار شب سوم ماه رمضان,اشعار شب سوم شهادت حضرت علی,اشعار شب سوم محرم لطيفيان,اشعار شب سوم ماه محرم,اشعار شب سوم محرم سازگار,اشعار شب سوم امام حسین ...ادامه مطلب

  • اشعار شب چهارم محرم - شهاد طفلان حضرت زینب(س)

  •  اشعار شب چهارم محرم  ای سالها کنار من و آشنای منهستم برای تو ،تو هستی برای من این سرزمین که قتلگه ما دو تا شدههم کربلای توست وَ هم کربلای من مهریه ی عروسی من دیدن تو بودای آشنای من همه در لحظه های من نجمه دو تا پسر ، تو دو تا ؛ ای برادرمحالا رسیده است زمان دو تای من  بد کردم ای برادر من خواهرت شدم؟این رسم ها نبود به جای وفای من تقصیر من که نیست ؛دلم شور میزندبگذار لحظه ای تو خودت را به جای من دل دل نکن اجازه بده جعفرت شونددیدی اگر ظهور نکردند به پای من بگذار آخر عمری نذر من ادا شودباید خلاصه یک نفر اینجا فدا شود اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع ,اشعار شب چهارم محرم,اشعار شب چهارم,اشعار شب چهارم ماه محرم,اشعار شب چهارم محرم لطیفیان,اشعار شب چهارم محرم حر,اشعار شب چهارم حاج منصور,اشعار شب چهارم محرم الحرام,اشعار شب چهارم محرم سهیل عرب,اشعار شب چهارم محرم سهیل,شعر شب چهارم محرم ...ادامه مطلب

  • اشعار شب چهارم محرم-شهادت طقلان حضرت زينب(س)

  • اشعار شب چهارم محرم  به روی دست دلِ بی قراری آوردمبغل بغل غزل آه و زاری آوردم برای اینکه به دست آورم دلت آقانگاه ملتمس و گریه داری آوردم من این دو حلقه به گوش کفن به تن کردهبه پیشگاه تو با شرمساری آوردم تو را به چادر خاکی مادرت سوگندقبول کن که به امیدواری آوردم دو پیش مرگ تو را از قبیله ی طاهادر این همایش خون یادگاری آوردم سهیم کن جگرم را به غصه ی فرزنددو پاره ی جگرم را به یاری آوردم به جنگ این همه لشگر به رمز یا زهراز خیمه لشگر حیدر تباری آوردم همه بضاعت زینب همین دو قربانی ستبرای غربت و آهی که داری آوردم فدایی گلوی اصغرت که می گردنددو دست بوس تو را ,اشعار شب چهارم محرم,اشعار شب چهارم,اشعار شب چهارم ماه محرم,اشعار شب چهارم محرم لطیفیان,اشعار شب چهارم محرم حر,اشعار شب چهارم حاج منصور,اشعار شب چهارم محرم الحرام,اشعار شب چهارم محرم سهیل عرب,اشعار شب چهارم محرم سهیل,شعر شب چهارم محرم ...ادامه مطلب

  • اشعار شب پنجم محرم-شهادت حضرت عبدالله بن حسن(ع)

  • اشعار شب پنجم محرم - مهدی مقیمی رها کن عمه مرا باید امتحان بدهمرسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم رها کن عمه مرا تا شجاعت علوینشان حرمله و خولی و سنان بدهم دلم قرار ندارد در این قفس بایدکبوتر دل خود را به آسمان بدهم عمو سپاه حسن می رسد به یاری تومن آمدم که حسن را نشانتان بدهم عمو شلوغی گودال بیش از اندازه استخدا کند بتوانم نجاتتان بدهم سپر برای تو با سینه می شوم هیهاتاگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم مگر که زنده نباشم که در دل گودالاجازهء زدنت را به کوفیان بدهم من آمدم که شوم حائل تو با عمهمباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم عمو ببین شده دستم ز پوست آویزانجدا ,اشعار شب پنجم محرم,اشعار شب پنجم,اشعار شب پنجم ماه محرم,اشعار شب پنجم محرم سهیل عرب,اشعار شب پنجم محرم لطیفیان,اشعار شب پنجم محرم الحرام,شعر شب پنجم محرم,شعر شب پنجم,اشعار شب هفتم محرم,اشعار شب هفتم ...ادامه مطلب

  • اشعار شب پنجم محرم الحرام – روضه حضرت عبدالله بن حسن(ع)

  • اشعار شب پنجم محرم الحرام – روضه حضرت عبدالله بن حسن(ع)  ز بس که میل عسل کرده ساغر آوردهنشان سرخی خون برادر آورده به وقت باختنِ جان مقلّد عباسفقط نه دست؛ به پای عمو سر آورده شتاب کرده غیورانه سوی قربانگاهدلی برای سپردن به دلبر آورده رسید و دید که افتاده است و میزندشبه هرچه همرهش این فوج لشگر آورده میان هلهله ها با عموی خود میگفت:نگاه غربتت آه از دلم برآورده هزار زخم دهن باز کرده ات دیدمشکاف قلب تو اشک مرا در آورده چقدر خولی و شمر و سنان نمیدانندچه ها به روز شما داغ اکبر آورده بمیرم این همه سنگت زدند نامردمچقدر پهلویت از نیزه پر در آورده با چکمه اش,اشعار شب پنجم محرم,اشعار شب پنجم,اشعار شب پنجم ماه محرم,اشعار شب پنجم محرم سهیل عرب,اشعار شب پنجم محرم لطیفیان,اشعار شب پنجم محرم الحرام,شعر شب پنجم محرم,شعر شب پنجم,اشعار شب هفتم محرم,اشعار شب هفتم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها