اشعار میلاد حضرت امام زمان(عج)

ساخت وبلاگ

اشعار میلاد حضرت امام زمان(عج)

 

ایلیایی ام از دهات شما

از تبار ترنمات شما

 

آسمان ها همیشه گم بودند

پای هر سبزه ی حیات شما

 

روزگارم گذشته شکر خدا

در جوار لب فرات شما

 

کوزه ام را دوباره پر کردم

از سر چشمه ی نجات شما

 

 

زندگی مرا چه شیرین کرد

نفس شاخه های نبات شما

 

سفره ام پهن خانه ام سر سبز

برکت دارد از زکات شما

 

آب و نانم رسیده از آن روز

که نشستم سر بساط شما

 

پنج نوبت به پشتان هستیم

وقت حی علی الصلوة شما

 

الغرض داده است بر دستم

با دو دستش خدا برات شما

 

شکر از ایل کربلا هستیم

ما زمین خورده ی شما هستیم

 

به سمرقند یا بخارایی

یا به شن زارهای صحرایی

 

محملت بی غبار و راهت سبز

خوش نشین بر براق ریبایی

 

سر راهت قبیله ی مجنون

پشت سر چشم های لیلایی

 

آی بالا بلند کشمیری

کی به این آب و خاک می آیی

 

لهجه ات هاشمی و زینب وار

مثل نهج البلاغه شیوایی

 

تا بدین ناز میروی آقا

میبری از خدا شکیبایی

 

صید کردی نگاه آهو را

یعنی آقا ز نسل زهرایی

 

به هوایت پریدنم عشق است

به رهت سر بریدنم عشق است

 

نامتان رنگ کیمیا دارد

ریشه در باور خدا دارد

 

نامتان از کجا تراوش کرد

که جنین حس ربنا دارد

 

بر عقیق دلش نوشته خدا

چقدر نامتان صفا دارد

 

سرنوشت من و شما زیباست

چارده قرن ماجرا دارد

 

چارده قرن نه پیش از عشق

پیش از پیش ابتدا دارد

 

جبرئیل از شعاع تو دانست

که خدا جلوه تا کجا دارد

 

چارده تن میان یک قاب اند

که در آن عکسی از شما دارد

 

بابی انت سید السادات

بر تو و خاندان تو صلوات

 

خانه لبریز بوی اسپند است

غرق گل های الوند است

 

پای دیوار بین شب بو ها

لاله ی دامن دماوند است

 

شب عید است حاجتش بدهید

پشت در یوسف آرزومند است

 

زود معراج میرود یعنی

ناز این طفل با خداوند است

 

پدرت سیر میشود ؟ هرگز

لب تو کهکشانی از قند است

 

از نگاه علی و زهرا باز

سهم نرگس همیشه لبخند است

 

دل ما بند توست یا عباس

نقش سربند توست یا عباس

 

عرش خود را در این سرا گم کرد

کنج ایوان سامرا گم کرد

 

بسکه چرخید در مدار شما

که زمین خط استوا گم کرد

 

آسمان با درخشش چشمت

ماه را با ستاره ها گم کرد

 

برد خورشید از محضرتان

در نواحی ناکجا گم کرد

 

باز هم در هجوم مشتاقان

نوح آمد ولی ردا گم کرد

 

خوش به چشمی که با تماشایت

بین محراب قبله را گم کرد

 

با غمت خاک سرشته شد بیا

روی پیشانی ام نوشته شد بیا

 

آتش سینه ی نیستانی

که مناجات ماه شعبانی

 

جمکران دلم گرفته ببین

میرود بی تو رو به ویرانی

 

ما قنوتی ترک ترک خورده

تو زلالی شبیه بارانی

 

از شما بر بهشت می ارزد

کاسه آبی و خرده ی نانی

 

باز باران گرفته تا دم صبح

در قنوتت مگر چه میخوانی

 

جمعه ای باز هم گذشت نشد

که رهایم کنی ز حیرانی

 

جمعه هایی که دیر می آیند

جمعه هایی عجیب و طولانی

 

راستی در کجای این خاکی

کربلا یا که در خراسانی

 

بادها می وزند و میگویند

شاید امشب بقیع میمانی

 

گاهی از بوی سیب میفهمم

علقمه رفته ای به مهمانی

 

شاید امشب مدینه ای شاید

یا که شاید دمشق میمانی

 

هرکجایی همیشه قلبت شاد

هرکجایی سرت سلامت باد

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

 

********************

 

اشعار میلاد حضرت امام زمان(عج) –  علی سپهری

 

باده ز دست ساقی امشب چشیدنی است

ناز نگارزاده ی امشب خریدنی است

امشب جمال یوسف زهرا چه دیدنی است

از عاشقان وصف جمالش شنیدنی است :

 

این دلبری است کز همه ی دلبران سر است

این دلبر از سلاله ی ساقی کوثر است

 

ای وارث علوم پیمبر خوش آمدی

ای صاحب شجاعت حیدر خوش آمدی

امّیدِ قلب حضرت مادر خوش آمدی

صاحب زمان! حضرت دلبر خوش آمدی!

 

جنت ز عطر و بوی تو آقا معطر است

از یمن مقدمت همه عالم منور است

 

ایران که هیچ،کل جهان کشور شماست

اصلا تمام إنس و ملَک لشکر شماست

سردار قدس کشور ما قنبر شماست

سید علی خامنه ای اشتر شماست

 

"بی شک امید و رهبر سید علی تویی"

پشت و پناه و یاور سید علی تویی

 

دیگر در این بساطِ دلِ من جز آه نیست

دیگر کسی شبیه منِ رو سیاه نیست

در پرونده ام به غیر خطا و گناه نیست

امّید من به غیر نگاه تو شاه نیست

 

من را بخر برای خودت یابن فاطمه

با خود ببر برای خودت یابن فاطمه

 

تنها ترین مسافر صحرا ظهور کن

آرامش و قرار دل ما ظهور کن

آقا بیا به خاطر زهرا ظهور کن

اصلا بحق زینب کبری ظهور کن

 

هر صبح و هر مساء تو گریان زینبی

خود گفته ای به ما که پریشان زینبی

 

علی سپهری

 

********************

 

اشعار میلاد حضرت امام زمان(عج)

 

در هوای تو چه خوب است هوایی باشم

مثل آن مست که شب خورده به جایی باشم

 

پِی هرکاری اگر در طی هفته هستم

جمعه خوب است که دنبال گدایی باشم

 

من دعا میکنم آقا که بیایی از راه

تو دعا کن اگر این جمعه بیایی باشم

 

جمکران تو به جای خودش آقا اما

این شب جمعه شب اگر کرب و بلایی باشم

 

میشود خرج فرج تک تک آن ساعاتی

که من غمزده مشغول دعایی باشم

 

میشود بعد تو احداث خطش صد در صد

جمکران-کرب وبلا مثل خط قم-مشهد

 

پای ما را شبی ای شاه به دربار بکش

نوکرم لطف کن از نوکر خود کار بکش

 

روزه ام را نمک چهره ی تو میشکند

لطف کن پرده ز رو موقع افطار بکش

 

تو علی هستی و ما میثم اگر زحمت نیست

کارمان را سر فرصت به سر دار بکش

 

ذوالفقار تو بُرنده است ولی صبح ظهور

بیشتر از خَم ابروی خودت کار بکش

 

کعبه زخمی شده از دست علی نشناسان

مرهم زخم تویی دست به دیوار بکش

 

تو خودت کعبه ی سیار و عبایت پرده است

باد عطر خوش گیسوی تو را آورده است

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

 

********************

 

اشعار میلاد حضرت امام زمان(عج) –  امیر عظیمی

 

ما بنده ایم و اختیار از خود نداریم

جز آنکه سر بر خاک پای تو گذاریم

 

ما را گدای کوی دلبر خلق کردند

ما با گدای تو شدن سرمایه داریم

 

تو آفتابِ ابر هایِ طول هفته

ما ابر صبح جمعه های انتظاریم

 

جمعه اگر چه روز تعطیل است، اما

ما بیشتر در آن پیِ انجام کاریم

 

جمعه همیشه روز گریه، روز ندبه

لطفاً به ما امشب بگو تا کی بباریم

 

امشب گدایان! نیمه ی شعبان رسیده

یوسف سر دروازه ی کنعان رسیده

 

امشب کنیزی رتبه می گیرد زِ ارباب

تعبیر می گردد برایش اصل آن خواب

 

خوابی که تعبیرش امام عصر ما بود

خوابی که شد نرگس برایش سخت بی تاب

 

فردا خدا از بطن نرگس بر خلایق

افشاء نماید صورت آن گنج نایاب

 

فردا خدا خورشید خود را می نماید

فردا مرا ای آسمان، دریاب! دریاب!

 

فردا شود پیشانی و لب های مهدی

از بوسه های عسکری سیراب سیراب

 

جاءَالحقی خوانَد به اذن و امر آقا

گوید که« انَّ الباطلَ کانَ زَهوقا»

 

امشب جهان پیراهنی نوتر به بر کرد

امشب حکیمه حکمت حق را نظر کرد

 

امشب خدا آزادی نوع بشر را

چون نغمه ای در سینه ی مرغ سحر کرد

 

مرغ سحر با نغمه ی میلاد موعود

گوش شیاطین را به یک آواز کر کرد

 

ارباب، خود بعد از ولادت با لبانش

اطرافیان را از گُل رویش خبر کرد

 

اربابمان در نیمه ی شعبان رسید و

دامان نرگس را پُر از شمس و قمر کرد

 

نرگس! شکوه عزّتت بادا مبارک

طاووس اهل جنّتت بادا مبارک

 

وقتی خدا بر ماه روی او بنازد

خورشید باید رنگ از صورت ببازد

 

او آمده تا که به امر حق تعالی

دین را به دست حیدریِّ خود بسازد

 

آمد که تا با ذوالفقار صبر مولا

بر دشمنان آلِ پیغمبر بتازد

 

با یالثارات الحسینش می رسد تا

همچون ابوفاضل علم را بر فرازد

 

می آید و با یک "اناالمهدی" تمامِ

گریه کنان جدّ خود را می نوازد

 

عشق حسین بن علی می آید از راه

ذکر لبش نِعمَ الوَکیل و حَسبُنَاالله

 

ما تشنه ی رویش شدیم، الحمدلله

آواره ی کویش شدیم، الحمدلله

 

همچون سیاهه لشگری ویلان و سیلان

در خال هندویش شدیم، الحمدلله

 

«اِنّا اِلیهِ راجعون» گفتیم و آخر

چون قطره ای سویش شدیم، الحمدلله

 

در پای محراب نماز و ذکر و قرآن

محتاج ابرویش شدیم، الحمدلله

 

با عطر یاس روضه های مادر او

آشفته ی بویش شدیم، الحمدلله

 

ما چارده سرمایه ی نایاب داریم

شکر خدا، شکر خدا ارباب داریم

 

فردا فرشته می گشاید دور او پر

روحُ القُدُس دور و بَرَش گردد کبوتر

 

او را بَرَد در آسمان هفتگانه

تا قدسیان قنداقه اش گیرند در بَر

 

او رفت و مادر در پی اش آشفته گردید

نرگس زِ دوریِّ شقایق گشت پرپر

 

فرمود بر او عسگری: آرام! آرام!

می آورد قنداقه را حق سوی مادر

 

شاعر شب عید خدا از سامرا تو

بردی دل ما را کنار امِّ اصغر

 

ارباب ما را از خجالت آب کردند

با یک سه شعبه طفل را سیراب کردند

 

امیر عظیمی

موضوعات مرتبط: ميلاد و مدح امام زمان عجل الله تعالي فرجه

اشعار اهلبيت عليهم السلام...
ما را در سایت اشعار اهلبيت عليهم السلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karbala1391a بازدید : 33 تاريخ : پنجشنبه 18 خرداد 1396 ساعت: 17:43